کد مطلب:30631 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156
2- «العدل: ضد الجور و العادل و المثل و النظیر»[2] عدل: ضد جور (ستم) و به معنی عادل و مثل و نظیر است. 3- «العدل: ضد الظلم و الجور»[3] عدل: به معنی مخالف و ضد ظلم و جور می باشد. 4-العدل: دادگری، داوری، انصاف، ضد جور[4]. 5-العدل: عدالت، راستی، درستی، عادل[5]. 6- «والاقساط: العدل، و منة قوله تعالی قائما بالقسط (18/3) و قوله اقسط عندالله (5/33) كله بمعنی العدل»[6]. 7- فخرالدین طریحی در كتاب مجمع البحرین، پس از بررسی معانی مختلف عدل چنین می گوید: «و العدل: خلاف الجور، و العدل لغة هو التسویة بین الشیئین».[7] عدل ضد و مخالف با جور (ستم) است و عدل كلمه و لغتی است به معنی اینكه میان دو چیز برابری باشد و دو چیز مساوی هم باشند. 8- عدل: برابری.[8]. «ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی»[9] ظاهرا مراد از عدل، عدل اجتماعی است و آن این است كه با هر یك از افراد اجتماع به استحقاق آن فرد رفتار شود، یكی را جای دیگر نگیریم و عملی را جای عمل دیگر نگذاریم.[10]. 9- قسط (بكسر ق) عدالت. و آن از مصادری است كه وصف واقع شوند مثل عدل گویند رجل قسط چنانكه گویند زید عدل ایضا قسط نصیبی است كه از روی عدالت باشد، جمع آن اقساط است. «لیجزی الذین امنوا و عملوا الصالحات بالقسط»[11].
1- «العدل ضد الجور و هو ما قام فی النفوس انه مستقیم و قیل هو الامر المتوسط بین الافراط و التفریط»[1] عدل ضد و مخالف جور (ستم) است و آن چیزی است كه نزد نفس آدمی درست و صحیح جلوه نماید و گفته شده است، عدل كاری است معتدل ما بین افراط و تفریط.